استوادن تنگ زندان در قاب گنجه وگنجینه.ش ث ملی 13338

ساخت وبلاگ

گور دخمه ها و استودان در تاریخچه مطالعات باستان شناختی از اهمیت زیادی برخوردار هستند و کارکرد هردو با تفاوت هایی که دارند تدفین بر اساس باور های دینی است. بررسی گوردخمه ها و استودانها مستلزم توجه به دو شیوه گور در دوره های مختلف است.براساس باورهای دینی برای نیالودن زمین،آب خاک ،آتش و هوا،اجساد را در درون گور هایی شبیه دخمه ها قرار می دادند تا پس از پاک شدن تن و از بین رفتن گوشت جسم متوفی،سپس باقی مانده استخوانها را در استودان ها یا استخواندانها قرار می دادند. به همین جهت بخش مهمی از لایه‌های تاریخی بخش های مختلف ایران در برگیرنده آثار تدفینی از دوره‌های مختلف تاریخی است که خود ارزش‌های آئینی و مذهبی را در منطقه یادآور می‌شود. وجود تدفین‌های متنوع به ویژه در دامنه‌های کوه مهر، تقدس این کوه را که محوطه‌های مهم تخت جمشید، نقش رجب و شهر استخر در مجاورت آن ایجاد شده اند نشان می‌دهد.پاک نگه داشتن و نیالودن عناصر چهارگانه آب، باد، آتش و خاک از اصول زرتشتیان بوده است، لذا پیروان این دین یکتاپرستی برای دفن مردگان خود و نیالودن خاک ابتدا اجساد را در محلی به نام دخمه قرار می‌دادند تا پس از خورده شدن گوشت و پوست آنها توسط لاشخورها و کرکس‌ها و تجزیه کامل مواد آلی اجساد، استخوان‌های مانده را برای نگهداری به محلی به نام استودان منتقل می‌کردند.استودان در حقیقت قبرهای باز با دهانه و شکل دایره مانند هستند با کف و دیواره‌های سنگی یا ساروج که در دیواره‌های کوه‌های کم‌ارتفاع اطراف شهرها و روستاها کنده می‌شدند.وسعت استودان‌ها به اندازه یک یا چند گور و بلندی دیواره پیرامون آنها از یک تا چهار متر متغیر است، بلندی استودان‌ها به حدی بوده است که ضمن اینکه انتقال مردگان به درون آنها دشوار نباشد در ارتفاع خیلی کم هم بنا نمی‌شده که لاشخورها در اطراف آنها کمتر تجمع کنند یا محل رفت و آمد مردم باشد لذا اکثر آنها با فاصله نه چندان دوری از محل تجمع‌های استانی ساخته می‌شدند. ‌استودان‌ها یا گوردخمه ها با هم تفاوت دارند و این تفاوت به لحاظ معماری و جایگاه این کاربری در بستر زمانی و مکانی مختص خود است که در این میان استودان‌های تنگ زندان و گوردخمه آبشخور رستم از نمونه‌های کم نظیر و متفاوت گورهای تدفینی دشت مرودشت طی دوران تاریخی محسوب می‌شوند که شناساندن و معرفی آن به گردشگران برای شناخت فرهنگ ایرانیان باستان، اهمیت فراوانی دارد.معماری استودان‌ها نیز بسته به جمعیت و مکنت مالی مردم، ساده و پیچیده است که در نوع ساده و ابتدایی آن که معمولاً از قدمت بیشتری نیز برخوردار هستند.استودان‌ها تنها یک در داشته و هیچگونه ارتباطی نیز با هم ندارند ضمن آنکه در بسیاری جاها مانند استودان‌های درویشی که از نوع ساده اما به شکل تجمعی به صورت ردیف در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند.برای هر دو منظور مرده‌گذاری و نگهداری استخوان مورد استفاده قرار می‌گرفتند لذا می‌توان آنها را دخمه دان،(ترکیبی از استودان و دخمه) نامید.در میان استودان های ایران،تنگ زندان علی رغم اینکه امروزه شرایط حفاظتی مناسبی ندارند با این حال از اهمیت فراوانی در تحقیقات باستان شناسی دارد.آرامگاه فراهخامنشی و اُستودان های ساسانی نامدار به «تَنگ زندان» درمنطقۀ مَرودشت دربدترین شرایط نگهداری و حفاظتی جای گرفته و درگوشه ای به حال خود رها شده اند. درون آرامگاه فراهخامنشی (پس ازهخامنشی یا هم روزگاراشکانی) که دارای ارزش بسیار فراوانی است انبوه زباله، نایلون و غیره ریخته شده و چهرۀ زشت و ناخوشایندی را به جا گذاشته است. گُل سنگ ها نیز، درجای جای این یادگاری های کهن ریشه دوانیده و شوَند(باعث) پوسیده شدن و پدیداری (ایجاد) شکاف و ترک درمیان سنگ های این یادمان ها شده و رَوند ویرانی آن را شتاب بیشتری بخشیده است.درآغازجادۀ خاکی و نامناسب این بازمانده (اثر)، انبوه زباله های خانگی رها شده و بوی بد آن اندک بازدیدکننده و گردشگران را فراری می دهد. از دگرسو، بخش هایی از سنگ های اُستودان ها درگذشته شکسته و سوراخ هایی را به وجود آورده که با گذشت زمان و به آرامی، شکاف آن ها بیشتر خواهد شد.با همۀ این رویدادها، این یادمان ارزشمند بدون شناسایی (معرفی) و شناسنامه (تابلو) در دل کوهی غریب افتاده و روزگارش ناخوش است. اما برخی ازمدیران سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی می گویند، به شوَند نبود بودجۀ کافی بهتراست این یادمان ها ناشناس بمانند! پُرسمانی (مساله ای) که با شعار دولت تازه و سخنان پِیاپی مدیران فرهنگی آن مبنی برگسترش و پیشرفت (رونق) گردشگری همخوانی نداشته و ناسازگار است.درچند سال گذشته و در پِی رسیدگی نکردن و بی توجهی نهادهای فرهنگی کشور به ویژه سازمان میراث فرهنگی به یادمان های ملی، بیشتر بازمانده های (آثار) تاریخی- فرهنگی ایران درخطر نابودی کامل جای گرفته اند. ازسویی دیگر، میراث فرهنگی که سرپرست (متولی) اصلی این بازمانده ها به شمارمی آید، تنها به انگیزۀ کمبود بودجه و نیروی کار دست بر روی دست گذاشته و این یادمان های ارزشمند را به حال خود رها کرده است.به باستان شناسان، این یادمان ملی از این روی ارزشمند است که دو دورۀ تاریخی را درکنار خود جای داده که افزون بر میراث ملی و یادگار نیاکانی ما، برای شناخت این دوره ها و تاثیرپذیری آنان از پیشینیان و یک دیگر و مطالعات باستان شناسی و پژوهش های تاریخی در پیوند با روش و شیوۀ درگورکردن (تدفین) دارای ارج فراوانی است. همچنین یکی ازاین بازمانده ها که آرامگاهی فراهخامنشی است وابسته (متعلق) به خاندان بومیِ کمتر شناخته شده ای است که نزد باستان شناسان و پژوهشگران از ارزش بسیار بالایی برخوردار است. شناخت و آگاهی های ما از این خاندان که با نام «پَرَتَرَکَه» آنان را می شناسیم آن چنان اندک و ناچیز است که پاس داشت و نگه داشت یادمان های این گروه که تنها دراستان پارس (فارس) مرکزیت داشته اند بسیار بایسته (ضروری) است و جا دارد که  توجه بیشتری به آنها شود.

+ نوشته شده در  جمعه ۲۶ دی ۱۳۹۹ساعت 17:14  توسط وارنا  | 
گنجه و گنجینه...
ما را در سایت گنجه و گنجینه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : wishnaa بازدید : 274 تاريخ : شنبه 27 دی 1399 ساعت: 16:55