جامعه نیازمند یک تحول درایمان داشتن به هویت نهفته درمیراث فرهنگی است

ساخت وبلاگ

جامعه نیازمند یک تحول درایمان داشتن به هویت  نهفته درمیراث فرهنگی است.تحول در هرحال ایمان داشتن به هویت است.ایمان داشتن به هویت بدون حفظ آن ممکن نیست.وقتی ایمان به هویت نباشد در معرض توفان افکار ویرانگر قرار می گیریم؛مورد هجمه و هجوم بیگانگان واقع می شویم و آنچه را که امروز قدم به قدم و گام به گام و نفس به نفس از میراث و فرهنگ ما را از بین می برند در آن صورت همه را با هم و یکجا خواهند برد.متاسفانه درجامعه تاریخمدار و تاریخ ساز ًما نگرش اقتصادی و تلاش برای به دست آوردن ثروت‌های بادآورده و گنج یابی‌های بی‌رنج ما را در چالش عظیمی برای نگهداری از بناها و بافت‌های تاریخی مواجه کرده است.اگر ما ایمان واقعی به هویت و اصالت خود نداشته باشیم، نمی توانیم در مقابل این امواج مقاومت کنیم . چه بخواهیم چه نخواهیم همراه این امواج می شویم.چگونه می توان بدون میراث و فرهنگ حفظ هویت کرد؟میراث فرهنگی همه هویت ماست.چغازنبیل هرچند نخستین نیایشگاه ایران و بنای عظیم خشتی است اماتک تک خشت هایش هویت تک تک ماست.تک تک ستون های تخت جمشید هویت تک تک ماست.گنبد کاوس بلند ترین  برج آجری دنیا ،بلندی همت تک تک مان است.سیلک کاشان انباشتی از گل و خشت و خاک نیست که برایش ارزشی قائل نیستیم.5500سال قبل از میلاد سکونتگاه نسل من و تو بود.اگر دیروز از جهل ما شهر نفرین شده خوانده می شد امروز از پرتو دانایی ما ستاره اقبال میراث فرهنگی ما خوانده می شود.بیستون صدها سال است که دربرابر بارش کینه های روزگار دوام آورده است تا پیام خود را در مهمترین و مشهورترین سند روزگار به امانت به ما بسپارد.در محوطه های شاهی و محوطه مقدس و کاخ بارعام پاسارگاد و در محوطه باستانی شوش با وسعت  6/5 کیلومترمربعی و یا تخت جمشید کهن ایرانی رد پای شاهان هخامنشی خصوصا کورش و داریوش،خشایارشاه و اردشیر اول را بوضوح می توان پیدا کرد.میراثدار و میراثبان باید میراث گذشتگان خود را به خوبی دریابد.کسی که تخت جمشید را ندیده است اما زیر و زبر آنتالیا را به خوبی می شناسد.کسی که در همه عمرش یک بار به شوش نرفته و سازه های آبی شوشتر را ندیده و از کنار سیلک رد نشده ولی تمام مکان های توریستی تایلند را می شناسد او میراثبان و میراثدار خوبی برای کشور ما نخواهد بود.تلاش و کاردستان نیاکان نیک فرجام ما مهمترين جنبه‌هاي تشكيل دهندة فرهنگ به شمار مي‌روند. اصالت فرهنگ هر ملتی برپايه‌هايي كه ويژگيهاي فرهنگ وابسته به آن ملت است وبوسیله آن از جامعه‌هاي ديگر تميز داده می شوند استوار مي‌باشد. هرگونه انديشه، باور يا رسمي كه مورد تأييد افراد يك اجتماع قرار گيرد با گذشت ايام اصالت پيدا مي‌كند و آنگاه بعنوان سنت و رسم ملي آن اجتماع معرفي مي‌شود. براي هر فرد ايراني باید موجب ومایه افتخارباشد كه بتواند نمايندة فرهنگي و سرباز میهن باشد چرا که از نظر قدمت و اهميت و مزيتهاي ويژة ديگر واجد مقام ارجمندي است. امروزه بسیاری از افعال و اعمال ما بن مایه هنری به خود گرفته و باهنر پيوند دارد .اين پيوند از آنجاست كه نزد بشرهنر اززندگی جدا نيست و در هر هنري ،كوششي بكار رفته است. نسل تبارایرانی در ساختن هر اثري روح هنردوست خود را بكار بردتا توانست به مرحله والایی از تولید آثارهنری دست یابد.با گذشت هزاران سال از آغار تکوین هنر از سوی انسان های نخستین،در روزگار ما بسياري از خبرگان امور هنري چنين مي پندارند كه هنر زماني اصالت واقعي خود را باز مي‌يابد كه بازندگي روزمره آدمي پيوند ناگسستني داشته باشد. و از اين رو اكنون در كشور هاي اروپائي كه چند قرن است در ساختن اشياء مورد نياز روزانه، ماشين جايگزين صنايع دستي گشته است دوباره مي‌كوشند تا آثار ساخته شده با دست را ميان مردم سرزمين خود ویا ملتهای صاحب تمدن را رايج سازند. مردم جهان امروز لااقل نيمي از كوشش خود را براي هنرها ودر راه آرمان بلند آن به كار مي‌برند خوشبختانه روزگاردرپس پرده تلاش گذشته ی گذشتگان ، ميراثهائي ارزشمنددر همة انحاء فعاليتهاي آنها براي ما برجاي نهاده كه نگاهداشت آنها سزاوار و است آنچه که به ما رسیده است هرچند دایره اش وسیع و حوزه اش گسترده می باشد اما در همه حال بايد حفظ شود.زیرا نتیجه دوره‌هاي فكري و ذوقي ايراني ميراثهاي واقعا ايراني هستنداگر در عصرکنون ما نه میراث فرهنگی درستي داریم و نه دانش نگاهبانی قابل ملاحظه‌و نه مستحق توجه ،دلیلش آن است که آنچه از نياكان ما بازمانده تنها در كتابهايي حفظ شده‌ وبخش قابل توجهی نابود شده اند. كه تصاویر و رد و نام و نشان بيشتر آن درکتاب ها (آنهم کتاب هایی که از ايران بيرون برده شده اند باید یافت.تخریب هایی که در میراث وارد شد ماية باز پس افتادن ما و تمدن ماشده است،اين انحطاط همراه خود دانشها را به ديار فراموشي ‌كشانيد و هم میراث فرهنگی را را به کما سوق داد.کشورما باهویت و آثار فرهنگی و باستانی و قدمت هزاران سال ، با داشتن موقعیت جغرافیایی خاص و ممتاز خود محل تلاقی فرهنگ ها و تمدن های متعددی در ادوار تاریخ بوده است.شاهراه تمدن جهان باستان امروز اگرچه نام و نشان از آثار شگرف  گذشته اش  باقی  نمانده است اما نام بلندآوازه اش همیشه در حافظه تاریخ مانا می باشد.هزاران اثر و آثار و مآثر باستانی بی بدیل و چشم نواز که یا از بین رفته و یا نفس های اخر حیات را می کشند.دلیل این همه ویرانی در حوزه میراث فرهنگی را می توان در عدم باور آثار تاریخی به عنوان یک هویت و شناسنامه،عزت و اعتبار آنها دانست که باید حفاظت شوند.برای مردم باور ایم همهم آسان نیست که شاخص فرهیختگی آنها بستگی به حفظ ، نگهداری و شناخت بیشتر از آثار و رویدادهای تاریخی سرزمینشان دارد وباید در جهت رسیدن به این فرهیختگی ، گامهای موثری بردارند.توجه به اهمیت نقش مردم جوامع در جلوگیری از سرقت آثار فرهنگی و تاریخی  تمدن هرکشوری رادر هرگوشه و نقطه از جهان و خصوصا مرکز خاورمیانه که در معرض خطر و نابودی هستند از تباهی و نیستی باز می دارد.آثار و مآثرباستانی در هر صورت باید از نابودی و تخریب  رهایی یافته و حفاظت شوند، میراث فرهنگی برای ما یک نیاز اصل و اساسی بوده ونیازمند عزمی جدی  برای حفظ آن هستیم.حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی برای تعادل بخشیدن به حیات انسانها و دستیابی به توسعه پایدار و سازمان‏یافته، که روند تکامل تمدن بشری را در پی خواهد داشت، از چنان اهمیتی برخوردار است که یک بسیج عمومی، جهانی، دولتی و مردمی را می‏طلبد.مواظت از میراث فرهنگی خصوصا برجسته ترین مواریث کهن ایرانزمین درشرایط کنونی که دوران مبارزه با آلودگیهای زیست محیطی ونبرد نابرابر با زندگی ماشینی است، یک ضرورت حیاتی است.انجام چنین کاری منافع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بسیار زیادی دارد که به عنوان عاملی مؤثر نقش خود را در ایجاد و برقراری توسعه پایدار ایفا می‏کند.باید تا حد ممکن از وارد آوردن آسیب به  جاذبه‏ های فرهنگی و طبیعی موجود در آن جلوگیری کرد.تاکنون حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی بیشتر به عهده کشورهایی بوده که چنین ثروتهایی را در اختیار داشته‏اند، ولی پس از تصویب مقاوله‏ نامه‏ ای با عنوان‏ میراث جهانی، شامل ثروتهای فرهنگی و طبیعی که از مرزهای سیاسی و جغرافیایی فراتر رفته و ارزش جهانی کسب کرده‏اند، به جوامع بین‏ المللی این امکان داده شده است تا در حفظ عناصر آن همکاری کنند.میراث فرهنگی  هدیه ی نسل های خردمند ما  به همه بشر است.سرمایه ای فناناپذیر به عنوان اندوخته‏ های بارور و موزه‏ های ماندگار و زنده برای انسان تشنه و حریص است، انسان مصرف‏ کننده، سازنده و مخربی که سالهای متمادی همزیست با آن بوده است، و اینک بیش از هر زمان دیگر به ارزش و اهمیت آن پی برده و برای حیات خود ناگزیر به حفاظت آن است و زمانی خواهد توانست به رشد و توسعه ه‏ای موزون، هماهنگ و پایدار دست یابد که با برنامه‏ ریزیهای آگاهانه و عالمانه خود در حفظ و نگهداری آن بکوشد.بیان مسأله حفاظت از میراث فرهنگی برای اثبات هویت و ابراز وجود دربرهه های طولانی تاریخ به توسعه پایدار و سازمان‏ یافته، که روند تکامل تمدن بشری را در پی خواهد داشت، از اهمیتی فراوان برخوردار است و یک بسیج عمومی، جهانی، دولتی و مردمی را می‏طلبد. مردم باید باتحول فرهنگی ،فرهنگ ومیراث فرهنگی را ضمن نجات از انحطاط و تباهی ،با تحولی نو همه ی آنها را حفظ کرده وآنها را به عنوان عامل پیوند اقوام و ملیتها ورشته دلبستگی و همبستگی معنوی در اجتماعات خود تلقی کنند.

(تورج رهبرگنجه ،باستان شناس)

+ نوشته شده در  دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶ساعت 16:2  توسط وارنا  | 
گنجه و گنجینه...
ما را در سایت گنجه و گنجینه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : wishnaa بازدید : 279 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 10:45