مواظت از میراث فرهنگی خصوصا برجسته ترین مواریث کهن ایرانزمین درشرایط کنونی که دوران مبارزه با آلودگیهای زیست محیطی ونبرد نابرابر با زندگی ماشینی است، یک ضرورت حیاتی است.انجام چنین کاری منافع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بسیار زیادی دارد که به عنوان عاملی مؤثر نقش خود را در ایجاد و برقراری توسعه پایدار ایفا میکند.باید تا حد ممکن از وارد آوردن آسیب به جاذبههای فرهنگی و طبیعی موجود در آن جلوگیری کرد.تاکنون حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی بیشتر به عهده کشورهایی بوده که چنین ثروتهایی را در اختیار داشتهاند، ولی پس از تصویب مقاولهنامهای با عنوان میراث جهانی، شامل ثروتهای فرهنگی و طبیعی که از مرزهای سیاسی و جغرافیایی فراتر رفته و ارزش جهانی کسب کردهاند، به جوامع بینالمللی این امکان داده شده است تا در حفظ عناصر آن همکاری کنند.محیط زیست و میراث فرهنگی و طبیعی که هدیه الهی به بشر است به عنوان اندوختهای بارور و موزهای ماندگار و زنده برای انسان تشنه و حریص است، انسان مصرفکننده، سازنده و مخربی که سالهای متمادی همزیست با آن است، و اینک بیش از هر زمان دیگر به ارزش و اهمیت آن پی برده و برای حیات خود ناگزیر به حفاظت آن است و زمانی خواهد توانست به رشد و توسعهای موزون، هماهنگ و پایدار دست یابد که با برنامهریزیهای آگاهانه و عالمانه خود در حفظ و نگهداری آن بکوشد.بیان مسألهحفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی برای تعادل بخشیدن به حیات انسانها و دستیابی به توسعه پایدار و سازمانیافته، که روند تکامل تمدن بشری را در پی خواهد داشت، از چنان اهمیتی برخوردار است که یک بسیج عمومی، جهانی، دولتی و مردمی را میطلبد. مردم باید محیطهای طبیعی و فرهنگی را به عنوان نهاد همبستگی معنوی در اجتماعات محلی خود تلقی کنند و بپذیرند که همانگونه که با انهدام و تخریب محیط طبیعی زندگی بشر به خطر میافتد، ویرانی میراث فرهنگی و تاریخی نیز زندگی معنوی را به مخاطره میافکند.امروزه در تمامی کشورها اهمیت حفاظت از محیط زیست که میراث طبیعی و فرهنگی در آن جای گرفته بر همگان روشن است.باید به دقت بر روی آثار به جایمانده از گذشتگان که امروزه ما امانتدار آن هستیم، تأمل کنیم و آنها را بشناسیم و ضمن حفاظت، مرمت و نگهداری آنها، با ارائه طرحهای نو، به ایجاد آثار جدید اقدام بنماییم بهطوری که تفاوتهایی با آثار پیشینیان ما داشته باشد، زیرا اگر امروزه چنین کاری انجام نشود، نسل حاضر نمیتواند چیزی را به آیندگان بسپارد.اعتقادات دینی و ملی و فرهنگی ما نیز توجه خاصی به خلاقیت، ابتکار و حفظ و نگهداری میراث زیست محیطی و آثار فرهنگی دارد.روند تخریب منابع طبیعی، آلودگیهای زیست محیطی، از بین رفتن آثار فرهنگی و یادمانهای تاریخی، توسعه موزون را در یک کشور به توسعه ناهماهنگ سوق میدهد.بنابراین ضرورت انجام کار کاملا احساس میشود و وظیفه کلیه دستاندرکاران اعم از سیاستگذاران، مدیران اجرایی، پژوهشگران، استادکاران و هنرمندان است که بهطور واقعبینانه و آگاهانه به مسائل مربوط به میراث فرهنگی و طبیعی و حفاظت آنها برای دستیابی به توسعه پایدار در کشورهای خود بپردازند و نهایت تلاش و کوشش خود را در راه رسیدن به اهداف مورد نظر بنمایند.قبل از اینکه وارد بحث اصلی یعنی ضرورت توجه به امر حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی برای تحقق یافتن توسعه پایدار شویم.میراث فرهنگی و طبیعی بیانکننده پیشینه تاریخی، تمدن و فرهنگ و جاذبههای طبیعی هر کشوری است که شکلگیری و به وجود آمدن آن در طی سالیان متمادی صورت گرفته است.نیروها و عواملی که پدیدآورنده اینگونه آثار طبیعی و انسانی هستند در طول زمان و در شرایط مکانی خاص خود عملکردهای متفاوتی داشتهاند و آنچه که ما امروزه شاهد آن هستیم و تحت عنوان میراث طبیعی و فرهنگی از آن نام میبریم در بعد طبیعی آن حاصل تأثیر عوامل طبیعی بر یکدیگر و دخل و تصرفات عوامل انسانی بر آنها است که چشماندازهای متنوعی را به وجود آورده است و به لحاظ داشتن ویژگیهای خاص خود از دیگر پدیدههای طبیعی متمایز است.اینگونه پدیدهها در گذشتههای دور نیز در گوشه و کنار کشورهای مختلف جهان وجود داشته ولی مطالعات چندانی بر روی آنها صورت نگرفته و در دهههای اخیر با پیشرفتی که در همه علوم حاصل شده است پژوهشگران علوم زمین به اهمیت آنها پی برده و کار مطالعاتی خود را در مورد بررسی، شناسایی و معرفی آنان به جهانیان شروع کردهاند.پژوهش در مورد چنین پدیدههایی به قدری حایز اهمیت است که یونسکو از اینگونه آثار تحت عنوان میراث طبیعی نام برده و کلیه کشورهای جهان را بر آن داشته است که در حفظ و حراست از آنها بکوشند، زیرا این پدیدههای طبیعی فقط متعلق به یک کشور خاص نیست، بلکه متعلق به کره خاکی است و کره خاکی نیز زیستگاه تمامی مردم جهان است و در صورتی که به محیط زیست آسیبی وارد شود، بازتابهای این آسیب را تمامی انسانها احساس خواهند کرد.در بعد انسانی-فرهنگی نیز آثار مادی و معنوی به جامانده از پیشینیان ما حاصل تلاشهای مستمر، فنون، مهارتها، ابتکارات، خلاقیتها و برخوردهای اجتماعی فرهنگی آنان بوده است.ناگفته نماند که در ابداع اینگونه آثار، گذشتگان ما از شرایط طبیعی حاکم در محل سکونتشان تأثیر پذیرفتهاند و در ارتباط با آنچه که محیط طبیعی در اختیارشان قرار داده فعالیت میکردهاند.مسافرتهای تجاری و جابهجایی کالا، همچنین مهاجرت استادکاران از منطقهای به منطقهای دیگر و یا از محلی به محل دیگر، خود موجب تبادل اطلاعات و کسب تجربه برای آنان شده و موجب پیدایش نوآوریها گردیده است که با عناوین مختلف از آنها نام برده میشود و امروزه بدان میراث فرهنگی میگویند.میراث فرهنگی شامل تمدنهای باستانی و ویژگیهای خاص آنها مثل عادات محلی، آداب مربوط به خوراک و پوشاک، سبکهای معماری، موسیقی، هنر، زبانهای محلی و ارزشهای اخلاقی و معنوی است.میراث فرهنگی حافظه جمعی یک ملت است.و میتوان آن را توسعه داد، همانگونه که انسان با طبیعت در رابطه است و به منظور رفع نیازهای خود در محیط دخل و تصرف میکند و طبیعت نیز در محیطهای انسانی تأثیرگذار است، در نتیجه آثار به جای مانده از انسان و پدیدههای موجود نیز در ارتباط با هم عملکرد داشته و نمیتوان آنها را بهطور مجزا مورد مطالعه و بررسی قرار داد.بنابراین میراث طبیعی و فرهنگی نه تنها جدای از یکدیگر قابل بحث و بررسی نیستند، بلکه در کنار هم و با تأثیرپذیری از یکدیگر توانستهاند چشماندازهای متفاوت و متنوعی را به وجود آورند.امروزه تمدن هر کشوری بر پایه فرهنگ مردم آن استوار است.فرهنگ نیز مجموعه به هم پیوستهای از ارزشهای مادی و معنوی است و محیط هم در مقابل آن تأثیرپذیر است.به یقین هویت فرهنگی افراد یک جامعه نیز تحت تأثیر محیط پیرامون آنها شکل میگیرد و تأثیر عوامل محیطی را در شکلپذیری فرهنگ یک جامعه نمیتوان نادیده گرفت.فرهنگ نشاندهنده حرکت و پویایی جوامع انسانی است فرهنگها ضمن تنوع و پراکندگی بسیار زیاد و تأثیرات متقابلی که بر یکدیگر دارند، بخشی از میراث مشترکی را میسازند که به تمامی نوع بشر تعلق دارد.عوامل محیطی نیز که در طرز تفکر و نگرش انسانها مؤثر واقع میشوند، زمینه شکلگیری فرهنگها را در این رابطه به وجود میآورند که از محیطی به محیط دیگر متفاوت است.ازاینرو در شکلگیری فرهنگها عوامل محیطی و انسانی بهطور مشترک ایفای نقش میکنند.به عبارتی فرهنگ نوعی رفتار با طبیعت است و تقویت هویت فرهنگی نیز گویای این نکته است که رابطه بین انسان و طبیعت یک مسأله فرهنگی است و از توجه به محیط طبیعی ناشی میشود و چون بین تولید مادی، خلاقیت هنری، ارزشهای معنوی و ارتباط با طبیعت پیوندی اساسی وجود دارد، حفاظت از آن املی برای توسعه پایدار محسوب میشود، میباید در قلمرو سیاستهای فرهنگی صورت گیرد و مدیریت بر منابع طبیعی نیز باید بر مبنای ارزشهای فرهنگی استوار باشد.توسعه کامل هم زمانی حاصل خواهد شد که محیط طبیعی و فرهنگی با هم مرتبط باشند و به این ترتیب حفظ شوند.لازمه تحقق این هدف داشتن اخلاق زیست محیطی برای تمامی اقشار یک جامعه در یک کشور و در مقیاس جهانی، کره زمین است.اخلاق زیست محیطی نشانه رفتار مطلوب بشری نسبت به محیط زندگی اوخصوصا در حفظ میراث فرهنگی است لذا وقتی یک جامعه چنین خصوصیاتی داشته باشند، شرایط لازم برای توسعه پایدار فراهم خواهد شد.بنابراین بین فرهنگ و توسعه پیوند عمیقی وجود دارد و جدایی این دو از یکدیگر موجب خسارتهای زیادی خواهد شد. امروزه رشد مادی ناشی از توسعه به بهای خرابی و از بین رفتن محیط طبیعی حاصل شده است.این رفتار نوع بشر است که با از بین بردن برخی از سنتهای فرهنگی خود به محیط زیست آسیب رسانده است.برای حفظ بنیانهای جامعه، افزایش آگاهیهای عمومی در زمینه نگاهبانی از مواریثشان ضروری است، تا بتوان کیفیت زندگی و توسعه فرهنگی را بهبود بخشید.از طریق آموزش و تعمیم روشهای ارتباطی نیز توسعه فرهنگی تقویت خواهد شد و این امر به سهم خود کمک خواهد کرد تا ازهمه میراث خود حفاظت کنیم و شرایط توسعه پایدار فراهم آوریم.باید ازاین امانت که از گذشتگان به ما رسیده است مراقبت کرده وبا شرایط مطلوب به آیندگان بسپاریم .مردم و دولت دولتها برای حفظ میراث فرهنگی و طبیعی خود به اقدامات لازم مبادرت ورزند، به خصوص در جاهایی که به واسطه غفلت، آداب و رسوم و سنن شفاهی در معرض خطر و نابودی تدریجی است و عمل به این سنن کاملا در حال منسوخ شدن است.وقتی که انسانها و جوامع به تحسین و قدردانی از زیبایی مناظر طبیعی، حیات نباتی و حیوانی، اماکن باستانی، خانههای قدیمی، نقاشیها و مجسمههای زیبا، موسیقی، فرهنگ و ادبیات عامه و نظایر آن بپردازند، در آن صورت طرفدار سرسخت محافظت نیز خواهند شد.پیدایش این روحیه نتیجه طبیعی پیوند نزدیک بین زیبایی، فرهنگ، محیط، هنر، طبیعت و میراث به جامانده از گذشتگان است که باید به تقویت آن پرداخت.هر منطقه و کشوری باید پدیدههای اجتماعی خاص خود را که در آنها رسوم گذشته باقی مانده است، حفظ نمایند.متأسفانه در خیلی ازجاها رسوم ملی کنار گذاشته شدهاند، افسانهها در حال از بین رفتن هستند و خانوادههایی که قبلا بهطور محکم به هم پیوسته بودند اکنون در حال از هم گسستن هستند، گرچه بعضی از سازمانهای دولتی و غیر دولتی علاقهمند به حفظ میراث فرهنگی، تلاش میکنند فرهنگ و سنتهای جامعه را بهتر بشناسانند و در صدد احیای آن برآیند، اما به لحاظ بیاطلاعی نسلهای کنونی از ارزش و اهمیت میراث فرهنگی و کمتوجهی دولتها به این امر مهم سبب شده است اینگونه آثار و ارزشهای مادی و معنوی در معرض خطر نابودی قرار گیرند و کم اهمیت جلوه داده شوند.
گنجه و گنجینه...
ما را در سایت گنجه و گنجینه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : wishnaa بازدید : 288 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 3:56