میراث فرهنگی آئینه آئین و جان ماست

ساخت وبلاگ

 میراث فرهنگی آئینه و آئین، اندیشه و معنویت ریشه های ماست.آئین و آئینه ای که می شکنیم تیشه برهویت هایمان و نابودی رشته های بودنمان است .تلاش ما آگاه سازی مردم میراثدوست به این میراث های ارزشمند و برنامه ریزی های دقیق فرهنگی، عمرانی در جهت نگهداری از آنهاست، پاسداری از میراث فرهنگی برخلاف گذشته ،وجه ی جهانی یافته و نهادهای وابسته با تشكل ستادهایی برای بازیابی و نگهداری ازآنها می كوشند ولی شكی نیست كه امروزه ملت ها و اقوام برای گفتگو و هم اندیشی بیشتر نیازمند شناخت یكدیگر و از این رو میراث فرهنگی و یادمان های تاریخی از مهم ترین ابزارهای این گفتگو است. میراث تمدن هر دیار، درحكم دریچه هایی است، كه به سوی روحیات و خلق خوی و آداب و رسوم ساكنین آن دیار باز می شود. شناختن و شناساندن آثار تمدن چهرهای تابناك هر نقطه به حكم وظیفه بر همگان واجب است. از هر دریچه كه به فرهنگ مردم در هر كجای دنیا باشد، بنگریم، یك پیام كاملاً شفاف را از دل تاریخ بر كتیبه زمانه حك شده می بینیم: آینده از آن ملتی است كه گذشته خود را می شناسد. میراث فرهنگی هر كشور، كه عصاره شخصیت وجودی و هویت فرهنگی، اعتقادی و سیاسی هر ملتی در تاریخ بوده و هر ملتی همان قدر دارای شخصیت هویت و اصالت ریشه و ارزش تاریخی است، كه مستنداتی به عنوان میراث فرهنگی از خود ارایه نماید،میراث  فرهنگی ،ودیعتی نهاده بر شانه هستی انسانی ما یا پیشاروی ماست. وحدت، انسجام، اقتدار، پویایی، پایایی، شور زندگی، شعور و نیروی آفرینندگی و قوّه سازندگی یک جامعه یک فرهنگ  ملت ما را می خواهند از آنها  بستانند. ریشه ها و سرچشمه های حیات مدنی و معنوی اشان را بخشکانند و تنه و بدنه مواریث فرهنگی اشان را قطع کنند و ستون فقرات ساختارشان را درهم بشکنند و بهم بریزند واز هم  بپاشند.ملتها بدون(شناسنامه)همان  میراث فرهنگی مانند خانه های گلی دربرابر زلزله شدید فرو می ریزند.هرچند ایرانیان باستان درکنار این مکیراث هنگفت،میراثدارشگفت انگیز  نخستین شناسنامه  درجهان هستند. شناسنامه ای که  در درب ورودی گنجینه ثبت احوال، سنگ نوشته ای بجا مانده از دوران هخامنشیان است که از آرشیوهای سلطنتی ایران در بابل، اکباتان، شوش و پرسپولیس کپی برداری شده است. این اولین شناسنامه مستند و مکتوب بشریت  است که اجداد ایرانی ما از خود به جای گذاشته اند. این شناسنامه که با خط میخی نوشته شده است، کپی از اصل آن است.میراث فرهنگی مانند شناسنامه، سندی رسمی برای احراز و اثبات هویت اشخاص (حقیقی) ملتهاست. در واقع، پراهمیت‌ترین اوصاف احوال شخصیه در قالب این اسناد به عنوان مواریث فرهنگی-تاریخی جلوه‌گر می‌شوند، لذا پرداختن به آن ضرورت است.ضرورتی که با نسل آموزش نداده و بی علاقه به مواریث کهن کارمارادوچندان می نماید.زیرا به این نسل از ابتدا آموزش داده نشده تابدانند میراث فرهنگی چقدر اهمیت دارد و چگونه در بازتاب هویت جهانی و بودمان و پودمان او نقش دارد.فاصله امروز و حتی میزان دشمنی این نسل با میراث و فرهنگ و تاریخ و هنر به دلیل همین کم آگاهی هاست.آنها از ابتدا برای دوست داشتن و عشق ورزیدن به میراث فرهنگی تربیت نشدند.امروز همه ی این گرفتاری ها،تخریب و ویرانی ها،نگاه تحقیرآمیز به مواریث کهن ناشی ازکم توجهی ها و بی برنامه ریزی های گذشته است.بسترهای لازم برای دوست داشتن و عشق ورزیدن به میراث فرهنگی در مردم فراهم نشد.متاسفانه این اتفاق بعد از انقلاب هم تا کنون رخ نداده است.تا کنون فرهنگ‌سازي مناسبي در زمنيه حفاظت از آثار تاريخي در ميان کودکان و دانش‌آموزان کشور چه در گذشته يا زمان حال، صورت نگرفته است.در ارتباط با عدم فرهنگ‌سازي در ميان کودکان در زمينه حفاظت از ميراث فرهنگي کاری صورت نگرفته است و همه چیز در بستر شعار مانده است. هم اکنون کافي ‌است سري به يکي از ابنيه تاريخي کشور بزنيد و افرادي را مشاهده کنيد که کودکانشان را بر روي تنديس‌ها مي‌نشانند و از آن‌ها عکس مي‌گيرند يا در برابر صدمات احتمالي به آثار تاريخي توسط فرزندانشان سکوت مي‌کنند. دليل اين امر هم، همين عدم فرهنگ‌سازي در کودکان نسل‌هاي گذشته است که اکنون خود به پدر يا مادري تبديل شده‌اند.

وقتی ما امروز در اين زمينه با آگاهی گامي به جلو برنمی داريم نبايد انتظار داشته باشيم که پدر و مادران فرداي جامعه نيز فرهنگ حراست از آثار تاريخي کشور را در ذهن و انديشه فرزندان خود نهادينه کنند.هرچند تخریب ها و تهدیداتی که تنها متوجه سازمان میراث فرهنگی به عنوان متولی حفاظت از این آثار نیست بلکه بخش مهمی از آن مربوط به اقدامات شهروندان عادی به عنوان میراث داران این آثار ارزشمند است اما متولیان میراث در آگاهی بخشی و بسترفرهنگ سازی مطلوب عمل نکردند و خانواده ها نتوانستند انتظارات ما را در این مسیر برآورده سازند. بارها برای همه ما پیش آمده که در هنگام بازدید از ابنیه و سایت‌های تاریخی شاهد بوده ایم که چطور کودکان بر روی آثار تاریخی چون سر ستون ها و مجسمه ها گذاشته می شوند تا از آنها عکس گرفته شود . بزرگسالان بر روی در و دیوار نامشان را حک می کنند و به قول خودشان یادگاری می نویسند. در موزه ها به تابلو های دست زدن و عکاسی ممنوع توجهی نمی شود. حفاری‌های غیر مجاز و مخفیانه در سایت‌های باستانی امری طبیعی شده است.میراث فرهنگی نمی تواند به هنگام بازدید از مراکز تاریخی در محوطه های باز و یا موزه ها برای هرکودک یک مامور و ناظر بگذارد اما اگرآموزش های لازم از ابتدا به این نسل های کنجکاو و جستجوگر داده می شد امروزه مصیبت میراث اندک می نمود.مردم به عنوان شهروندان یک جامعه هستند که میراث داران واقعی این آثار به شمار می روند و زمانی که نسبت به اهمیت حفظ و نگهداری آنها آگاه شوند خود حافظ میراث فرهنگی و طبیعی محله، روستا و شهر خودشان می شوند.تک تک کودکان سربازی برای آن خواهند بود سزاوار ملتی که با داشتن تاریخ سترگ و میراث عظیم جهانی در خط مقدم فهم و دانش و آگاهی قراردارد  نهادینه شدن فرهنگ حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی از نیازهای پایه ای و ضروری آنها به شمار می رود. فرهنگی که باید از کودکی آموزش داده شود تا در ذهن و باور شهروندان نقش ببندد و از نسلی به نسل دیگر منتقل شود.باید کودکان خود را با تاریخ و فرهنگ و میراث و هنر این سرزمین آشنا سازیم.ضرورت توجه به میراث فرهنگی را از کودکی به آنها بشناسانیم.کودک زمانی که با فرهنگ و تاریخ منطقه خود آشنا شود و لزوم حفاظت از آن را بیاموزد به طور یقین در بزرگسالی به فرهنگ و تاریخ دیگر مناطق نیز احترام خواهد گذاشت. مدارس درتربیت و آگاهی بخشی کودکان و میزان توجه آنها به میراث فرهنگی نقش سازنده ای نداشته اند.نهاد های فرهنگی سومین عامل این چالش هاهستند تا کنون کدام نهاد فرهنگی  از اهمیت و ضرورت جهانی میراث فرهنگی سرزمین ما در حد شایسته آگاهی داشته و آن دانش و آگاهی را به نسل کودک انتقال داده است؟کتاب های مدارس ما مملو از مطالب سخیف و بی ارزشی از تمدن های یونان و روم و... است اما از ناگفته های بیشمار تمدن ایران زمین چیزی  شایسته گفته نشده است.معلم ریاضی درس تاریخ می دهد. معلم نقاشی ادبیات کهن این سرزمین رابازگومی نماید.معلم جغرافیا بچه ها را برای ساعت ورزش به صف می کند و..... این ها نشان می دهند که آموزش غلط ما در مدارس اتر ابتدا در فاصله گرفتن و بی علاقه گی دانش آموزان به مواریث کهن بی تاثیر نیست.کودکان مانند نهال های تازه و آسیب پذیری هستند که روح لطیفی دارند و اگر راهنمای کودک و نوجوان بتواند با مهربانی و محبت بر روی کودکان تاثیر بگذارد آنان نیز جذب موزه ها شده و به یک مخاطب همیشگی بدل می گردند.یک راهنمای موزه که مخاطب کودک و نوجوان را انتخاب می کند باید بداند چه هدفی از این کار دارد. باید انگیزه های خود را مشخص کند و برایشان برنامه ریزی کند. هدف از برنامه ریزی بر روی نسل جوان چیست؟ یک راهنما باید با صبر و حوصله اهداف خود را به صورت برنامه دراز مدت تدوین نموده و در یک محدوده زمانی منتظر ثمر دادن آن باشد.به کودکان جامعه ایرانی گفته شده است که  فقط روزجهانی موزه ها(28 اردیبهشت)هرسال و یا روز جهانی گردشگری(هفتم مهرماه)را می توانید رایگان به موزه ها بروید کودک ایرانی اگر بداند صاحب تمدنی ریشه دار و کهن و عزت آفرین است و سرآمد تمدن های جهان می باشد خودش به یاری میراثش می شتابد.زمانی جامعه می تواند به داشتن سربازانی برای حفاظت ازمیراث  فرهنگی امیدوارباشد که همه ما دروظایف محوله مطلوب و علمی و سنجیده عمل کنیم.

تورج رهبرگنجه.archaeologist

گنجه و گنجینه...
ما را در سایت گنجه و گنجینه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : wishnaa بازدید : 271 تاريخ : شنبه 29 دی 1397 ساعت: 13:34