خزانه ای که دنیای باستان چشم بدان دوخته بود

ساخت وبلاگ

خزانه شاهی تخت جمشید یا کاخ خزانه، ساختمان بزرگی با دیوارهای ضخیم است که در شرق کاخ ملکه (حرمسرا )  در تخت جمشید قرار دارد. قسمت عمده خزانه شاهی توسط اسکندر مقدونی به غارت رفت و آثار بقایای گنجینه تخت جمشید را در اینجا می توان دید. خزانه تخت جمشید، از چند اتاق نگهبانی و چند تالار بزرگ برای نگهداری از گنجینه شاهی تشکیل شده بود و از آثار حفاری های آن، می توان به دو نقش برجسته بزرگ از صحنه بار عام شاهی اشاره کرد که نمونه سالم آن در موزه ایران باستان می باشد. نقش آسیب دیده در گوشه ای از کاخ خزانه نگهداری می شود.

باشکوهترین اثرجاودانه تاریخ بشریت (تخت جمشید)مجموعه ای از کاخ های بسیار با شکوه و نام محلیِ پایتخت داریوش بزرگ است که از لحاظ وسعت، عظمت و شکوه، مهم ترین مجموعه باستانی هخامنشی در ایران است. تخت جمشید، پایتخت اولین امپراطوری جهان، یعنی هخامنشیان در ایران است که ایرانیان، پارسه و یونانیان و به تبع آن ها، اروپاییان، گاهی آن را «پرسه پلیس»، «پرسَپُلیس» یا «پرسپولیس» می خوانند، زیرا این کاخ های عظیم سلطنتی، در کنار شهر پارسه یا پرسپولیس ساخته شده است، اما نام تاریخی آن که در کتیبه های کاخ ها ثبت شده، پارسَه به معنای شهر مردمان پارسی است. کار ساخت پارسه، در زمان داریوش بزرگ آغاز شد و به وسیله دیگر شاهان هخامنشی-خشایارشا و اردشیر اول-کامل شد و اتمام آن، حدود ۱۲۰ سال به طول انجامید و به مدتِ حدودِ ۲۰۰ سال آباد بوده است. تخت جمشید، تماماً از سنگ ساخته شده است و وسعت کامل کاخ های آن، ۱۲۵ هزار متر مربع است. دشت تخت جمشید که شامل ۳۹ قرارگاه مسکونی بوده، در دوره هخامنشیان، ۴۳۶۰۰ نفر جمعیت داشته است. یکی از هنرهای معماری در تخت جمشید، این است که نسبت ارتفاعِ سَر دَرها به عرضِ آن ها و همین طور نسبت ارتفاعِ ستون ها به فاصله بین دو ستون، نسبت طلایی است که نشانگر هنر ایرانیان باستان در معماری می باشد. برای روی هم گذاشتن سنگ ها، ملاطی به کار برده نمی شده، بلکه دو سطح بَر هم چسبیده را چنان می تراشیده اند که صاف می شده و به خوبی روی یک دیگر سوار می گشته اند، فقط قسمت میانی دو سطح را، زبره تراش باقی می گذارده اند تا هر دو سطح خوب به هم بچسبند. عمل پیوستن به چند راه انجام می گرفت، یکی، قفل و جفت بود که قسمتی از یک تخته سنگ را بَرجسته ساخته و به همان نسبت یک گودی در تخته سنگ دیگر می کندند و دو سنگ را به هم می چسباندند، اما راهی که بیش تر مورد استفاده قرار می گرفت، این بود که در دو سنگ مجاور، دو گودی همانند و مرتبط می کندند و آن ها را با میله آهنی به هم بسته و روی آن سرب مذاب ریخته و صیقل می دادند، این بست ها، بصورت دم چلچله ای، استوانه، قلمی و سَرتبری ساخته می شدند. در اواخر سال ۱۳۱۲ ه.خ، بر اثر خاک برداری در گوشه شمالِ غربی صفه تخت جمشید، حدود چهل هزار لوحه گِلی به شکل مهرهای نماز بدست آمد که این الواح عیلامی، اسناد ساخت قصرهای تخت جمشید است و هر کدام از این الواح، سند هزینه یک یا چند نفر کارگر است. بر اساس خشت نوشته های کشف شده در تخت جمشید، در ساخت این بنای با شکوه، معماران، هنرمندان، استاد کاران، کارگران، زنان و مردان بی شماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق، از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده می کردند. معماری تخت جمشید، به دلیل استفاده از ستون های چوبی، مورد توجه قرار گرفته است. مجموعه تخت جمشید، شامل هفت کاخ (تالار)، نقوش بَرجسته، پلکان ها، ستون ها و دو آرامگاه سنگی است. صدها سال پس از حمله اسکندر و اعراب و در زمانی که یاد و خاطره پادشاهان هخامنشی فراموش شده بود، مردمی که از نزدیکی خرابه های پارسه عبور می کردند، تصاویر حکاکی شده تخت شاهی را می دیدند که روی دست مردم بلند شده است و از آن جا که نمی توانستند خط میخی کتیبه های حک شده روی سنگ ها را بخوانند، می پنداشتند که این، همان اورنگ جمشید است که فردوسی در شاهنامه خود از آن یاد کرده است. به همین خاطر، نام این مکان را تخت جمشید نهادند. بعدها که باستان شناسان توانستند خط میخی کتیبه را ترجمه کنند، متوجه شدند که نام اصلی آن، پارسه بوده است. در سنگ نگاره های تخت جمشید، هیچ کس را نمی توان در حالت خضوع یا سَر افکنده دید و همه ملل، از مادها تا هندی ها، تونسی ها، آفریقایی ها و یونانیان، همه بصورت شخصیت مستقل و متکی به خود نقش شده اند. در سنگ نگاره های تخت جمشید، فاصله هر ملت، بوسیله یک درخت سرو که درخت مقدس می باشد، جدا شده است. درجه بندی نمایندگان ملل، بر پایه فرهنگ و سابقه یا دوری و نزدیکی آن ها است، مانند مادها، ایلامی ها، خوزی ها، بابلی ها، آشوریان. راهنمای ملل، پارسی و مادی و یا ایلامی است که دست در دست ملل دیگر، جهت راهنمایی مهمانان مشخص شده است و مردم همه ملل، آزاد بودند تا از لباس، فرهنگ و زبان خود استفاده نمایند؛ در صف نمایندگان و دَر کلِ تخت جمشید، هیچ کَس سوار بر اسب نیست و هیچ گونه سعی در برتر نشان دادن یا تفاخر پارسی ها نسبت به ملل دیگر را نمی توان دید. نمایندگان ملل، دست هایشان را به نشانه دوستی به طرف همدیگر دراز کرده اند. داشتن عصا، نشان از مقام و درجه عالی است، کلاهِ شیاردار بلند، نشانه مقام ارتشی و کلاهِ بلند ساده، نشانه از بزرگی و کلاهِ استوانه کوتاه، نشانه از کارمند درباری و گارد سلطنتی و خدمت گزاران می باشد. این اثر، در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۱۰، با شماره ثبت ۲۰، به عنوان یکی از آثار ملی ایران، و در سال ۱۹۷۹، با شماره ثبت ١١۴، در میراث جهانی یونسکو، به ثبت رسیده است. آنچه در این بین قابل توجه است خزانه شاه در شرق قسمت اصلي حرمسرا و جنوب كاخ صد ستون در تخت جمشید است، بقاياي دستگاه ساختماني كه با ديواري ستبر احاطه شده و با خيابان هاي پهني از همه بناهاي اطرافش سوا شده است. اين آثار، بازمانده گنجينه بزرگ تخت جمشيد است كه اسكندر آن را تاراج كرد و به آتش كشيد. ريخت اصلي اين بنا همواره ثابت نبوده و از همان آغاز كار در طرحش دست برده اند. تا آنجا كه ما دريافته ايم ، يكي از نخستين بناهايي كه روي صفه ساخته شد و گويا مدتي هم از آن به عنوان ساختماني اداري استفاده مي كردند، " خزانه اصلي" داريوش بود ودر جنوب شرقي تخت جاي داشت ، چون دژي مستطيل شكل به طول 120 و عرض 60 متر با ديواري ستبر و خشتي و يك رشته سراهاي سربازي محاط مي شد. اين بنا يك در داشت كه در وسط ديوار غربي، نزديك به محل كتيبه هاي پي بناي داريوش، باز مي شد. جبهه بيروني ديوارهاي اين بنا داراي فرو رفتگي هاي منظمي همانند تاقچه هاي مضرس سه لبه اي بود و وسط تاقچه ها را با گودي پيكان شكلي آراسته بودند. قسمت هاي بنا از سمت غرب به شرق عبارت بود از اتاق هاي كوچك سربازان، سه تالار 4 ستونه و يك اتاق 2 ستونه، دو جفت تالار بزرگ كه با راهرويي دراز از هم سوا مي شدند (جفت شمالي هر يك 36 ستون و جفت جنوبي هر يك 24 ستون داشتند) يك حياط بزرگ در ناحيه شرقي كه به چند ايوان ستون دار محاط مي شد و چند تالار متوسط ستون دار در سمت شرق تمام ستون هاي اين بنا از چوب ساخته و با پوشش گل و گچ رنگين پرداخته شده بوده اما زير ستون ها همه از سنگ چهارگوشه و يا گرد بوده است.ساختمان اين ((خزانه اصلي)) براي جا دادن گنج شاهي كوچك است بنابراين يك ((خزانه دومي)) ساختند كه عبارت بود از همان خزانه اولي به علاوه اضافاتي در شمال آن، شامل يك جفت تالار 24 ستونه و يك تالار بسيار بزرگ 99 ستوني (نه رديف 11 تايي) و حياطي با چند تالار و ايوان و اتاقك. بدين گونه وسعت ((خزانه اصلي)) را تقريبا دو برابر كردند و يك در ديگر در ديوار شمالي، نزديك به گوشه شمال شرقي باز كردند. اين مرحله دوم ساختماني نيز در زمان داريوش انجام پذيرفت.بعدها خشايارشا قسمت غربي اين بناي مركب را تراشيد و برداشت، تا بر جايش قسمت اصلي آن بنايي را بسازد كه به حرمسراي خشيارشا معروف است. اين تغيير لابد نقشه خود داريوش بوده است كه پسرش به انجام رسانيده، زيرا خشيارشا خود مي گويد: (( آنچه را پدرم ساخت، من نگه داشتم)) به جاي بخش برداشته شده، ساختماني مفصل در شمال ((خزانه دومي)) برآوردند مشتمل بر يك تالار بزرگ صد ستوني (بيست رديف 5 تايي) و چند پاسدارخانه برگرد آنف و بدين گونه بود كه ((خزانه سومي)) يعني ((خزانه تخت جمشيد)) كه آثارش هنوز برجاي است ، به وجود آمد. در ميان اشياي كه در اين گنج نهفته بود، يك جفت نقش برجسته بر روي سنگ مرمر نماي آبي تيره بود، كه بارعام شاهي را نشان مي داد. بر روي هر يك، خشيارشا را بر تخت شاهي و عصا به دست ، با تاج ساده استوانه اي نقش كرده بودند كه پيش رويش يك جفت بخورسوز گذارده شده و يكي از بزرگان درباري در جامه مادي و با عصاي حاجبي كمي كرنش كرده دست، به دهان آورده و گزارش خود را عرضه مي كرد و سپس يك نيزه دار با جامه پارسي و يك خادم با بخورسوز ايستاده بودند.در پشت سر پادشاه، شاهزاده داريوش – وليعهد وي – ايستاده بود و تاج وليعهدي بر سر داشت. سپس يك خواجه سالار درباري، حوله شاهي و آنگاه يك سپهبد در جامه مادي، كمان و تركش و كمان دان و تبرزين پادشاه را مي آورد. بعد از آنها دو سرباز ديگر ايستاده بودند. اين نقش ها را به عللي كه پيش‌تر گفتيم از ميان پلكانهاي آپادانا كنده بودند و به ((خزانه)) آورده و بر جايشان چند سرباز نقش كرده بودند. شصت سالي پيش، اين تصاوير برجسته را يافتند و آن را كه بهتر مانده بود به تهران آوردند و در موزه ملي ايران نهادند، ولي همان نقش گزند ديده اي هم كه در تخت جمشيد برجاست، مايه شگفتي و ستايش بينندگان است

 

گنجه و گنجینه...
ما را در سایت گنجه و گنجینه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : wishnaa بازدید : 237 تاريخ : چهارشنبه 4 دی 1398 ساعت: 13:07